ملا از اين رفتار خنده اش گرفت و پيش خود فكرد كرد كه اين
همه احترام بابت لباس نوي اوست .
آستين لباسش را كشيد و گفت : آستين نو بخور پلو ، آستين نو
بخور پلو .
صاحبخانه كه از اين رفتار تعجب كرده بود از ملا پرسيد كه چكار
مي كني .
ملا گفت : من هماني هستم كه با لباسي كهنه به ميهماني تو آمدم
و تو مرا راه ندادي و حال كه لباسي نو به تن كرده ام اينقدر
احترام مي گذاري . پس اين احترام بابت لباس من است نه بخاطر من
. پس آستين نو بخور پلو ، آستين نو بخور پلو ..
|