گويا
دزدي به خانه يكي از همسايه ها رفته بود ولي صاحبخانه متوجه
شده بود و دزد موفق نشده بود كه چيزي بردارد. دزد در كوچه قايم
شده بود همين كه ديد كم كم همسايه ها به خانه اشان برگشتند و
كوچه خلوت شد ، چشمش به ملا و لحافش افتاد و پيش خود فكر كرد
كه از هيچي بهتر است . بطرف ملا دويد ، لحافش را كشيد و به
سرعت دويد و در تاريكي گم شد.
وقتي ملا به خانه برگشت . زنش از او پرسيد : چه خبر بود ؟
ملا جواب داد : هيچي ، دعوا سر لحاف من بود . و زنش متوجه شد
كه لحافي كه ملا رويش انداخته بود ديگر نيست .
اين ضرب المثل را هنگامي استفاده مي شود كه فردي در دعوائي كه
به او مربوط نبوده ضرر ديده يا در يك دعواي ساختگي مالي را از
دست داده است .
|