الاغ ناله كنان گفت : اي گرگ در
پاي من تيغ رفته است ، از تو خواهش مي
كنم كه قبل از خوردنم اين تيغ را از پاي
من در بياوري .
گرگه با تعجب پرسيد : براي چه بايد
اينكار را بكنم من كه مي خواهم تو را
بخورم .
الاغ گفت : چون
اين خار كه در پاي من است و مرا خيلي
اذيت مي كند اگر مرا بخوري در گلويت گير
مي كند وتو را خفه مي كند .
گرگ پيش خودش فكر كرد كه الاغ راست
مي گويد براي همين پاي الاغ را گرفت و
گفت : تيغ كجاست ؟ من كه چيزي نمي بينم و
سرش را جلو آورد تا خوب نگاه كنه .
در همين لحظه الاغ از فرصت استفاده
كرد و با پاهاي عقبش لگد محكمي به صورت
گرگ زد و تمام دندانهاي گرگ شكست .
الاغ با سرعت از آنجا فرار كرد .
گرگ هم خيلي عصباني بود از اينكه فريب
الاغ را خورده است .
|