فردا
صبح شاگردان در در جلسه حاضر شدند ، بعد از اينكه قاضي به
شكايات رسيدگي كرد و دادگاه خلوت شد ، قاضي به شاگردان خود گفت
: براي امتحان آماده باشيد . مسئله اين است :
مردي مهمان داشت و خدمتكار خود را فرستاد تا شير بخرد .
خدمتكار شير را خريد و آنرا در ظرفي ريخت و آنرا روي سرش گذاشت
. در بين راه يك لك لك كه مار مار بزرگي شكار كرده بود روي هوا
پرواز مي كرد و از دهان مار چند قطره زهر مار توي ظرف چكيد .
با آن شير غذا پختند و مهمانها خوردند و مسموم شدند و از بين
رفتند .
حال اگر شما قاضي باشيد ، چه كسي را گناهكار مي دانيد ؟ و
مجازاتش چيست ؟ جوابهاي خود را روي يك كاغذ بنويسيد .
شاگردان نظر خود را نوشتند و آنرا به قاضي دادند .
نفر اول اينطور راي داده بود : خدمتكار مقصر است كه روي ظرف
شير را نپوشانده .
قاضي گفت : اين عدالت نيست . درست است كه بايد روي ظرف خوراكي
را پوشاند اما اين خطر كه هميشه وجود ندارد و ما قانوني نداريم
كه ظرف خوراكي را حتما بايد پوشاند .
دومي نوشته بود : كسي را
گناهكار
نمي دانم و سرنوشت مهمانها اينگونه بود ،چون مقصر اصلي لك لك
است و را نمي شود مجازات كرد .
قاضي گفت : اينكه بگوئيم سرنوشت اينگونه بود كار مردم نادان
است و قاضي بايد حق و باطل را تشخيص دهد .
سومي نوشته بود ، من صاحبخانه را مجازات مي كنم . اگر صاحبخانه
غذا را مي چشيد و مي فهميد كه غذا مسموم است ، ديگران نمي
خوردند . زيرا ممكن بود كسي اين غذا را مسموم كرده باشد .
قاضي گفت : صاحبخانه به كسي مشكوك نبود تا احتياط كند و تازه
چنين قانوني نداريم كه هركس مهمان دارد ،اول خودش آنرا بچشد
.پس اين هم درست نيست .
سپس راي چهارم را خواند : توضيح لازم دارد .
قاضي پرسيد : منظورت چيست ؟
شاگرد گفت : اين مسئله جاي سوال دارد ، اگر زهر از دهان مار
ريخته بطوريكه خدمتكار نفهميده ، پس چه كسي اين داستان را
فهميده و چه كسي آنرا به قاضي گفته ؟ و از كجا معلوم كه راست
گفته ؟ من از شير فروش و خدمتكار و صاحبخانه جداگانه داستان را
مي پرسم و اگر داستان لك لك ساختگي بود به كسي بد گمان مي شوم
كه آنرا ساخته است .
شايد شير فاسد بوده و شيرفروش آنرا ساخته يا خدمتكار با
صاحبخانه دشمني داشته و شير مسموم كرده و بعد اين داستان را
ساخته باشند ،و شايد هم كسي آنرا ديده بود و بعد آنرا گفت .
بنابراين نبايد در قضاوت عجله كرد .
قاضي گفت : آفرين بر تو اين داستاني بود كه من آنرا طرح كرده
بودم و حق با تست .
و فرداي آنروز قاضي ،شاگرد چهارم خود را بعنوان جانشين خود
معرفي كرد .
|