بهرام بيضايي در كتاب نمايش در ايران به اين امر اشاره دارد و اعتقاد دراد
كه از دوره اسلامي اين نمايش ها ( نمايش عروسكي ) تا قرن چهار
اطلاع مستقيمي در دست نيست و از قرن پنجم به بعد است كه در
شعرهاي شاعران اشاره به اين نمايش ها و تعدادي از واژه هاي آنان
ديده مي شود .
اسدي طوسي ( قرن 5 هجري ) در گرشاسبنامه هنگام وصف بي ثباتي طبيعت و
ناپديدار بودن زندگي مي گويد « طبيعت در دست دو پرده ( ظاهرا شب
و روز) آويخته است و از اين رو تصاوير با سايه هاي گوناگون به
هيئت جانداران بيرون مي آيد »
بي يقين در پيش از اين هم نمايش عروسكي وجود داشته اما به لحاظ محدوديت
ديني كمتر جرات خودنمايي داشت و با اين حال هر از گاهي به نحوي
از انحاء در ميان مردم خودي نشان مي داد تا ياد و خاطره خود را
زنده نگه دارد . در اشعار عمر خيام بارها به واژه عروسك و عروسك
باز برمي خوريم . مثلا :
ما همه لعبت كانيم و فلك لعبت باز از روي حقيقتم نه از روي مجاز
و اين ها شواهدي است كه ما به طور حتم نشان مي دهد از قران ششم و هفتم هجري
نمايش عروسكي در ايران رواج داشت و متعاليترين و به زبان ديگر
جاافتاه ترين شكل نمايش عروسكي در ايران خيمه شب بازي است كه در
عين سادگي و بي پيرايگي تاثيرگذار و جالب است و اغلب توسط نمايش
گران دوره گرد به اجرا در مي آمده و عناصر تشكليل دهنده آن عبارت
بود از :
يك خيمه ، صندوق و چند عروسك نخي و كمانچه و تمبك و داستان اغلب اين نمايش
در حول محور چند قهرمان پابت به نام هاي سياه ( مبارك ، ياقوت ،
الماس و ... ) پهلوان كچل ، ورور جادر ، پهلوان پنبه ، عروس ،
سلطان سليم و .... كه بر حسب موقعيتهاي كميكي كه قرار مي گيرند
شكل مي گيرند . البته باز هم برحسب داستان ممكن است شخصيتهايي به
آن افزده شود ، اما هر چه بود شخصيتهاي اين نمايش بيشتر اشخاص
عام را در بر مي گرفت و قصه ها قصه هايي عاميانه و شناخته شده
بودند . با اين حال نمايش عروسكي در ايران از محبوبيت فوق العاده
اي برخوردار است و با وجود اينكه امروزه كمتر سراغي از آن در
محافل هنري داريم ، ولي مشتاقانه در انتظار ظهور موفقيت آميز آن
در صحنه هاي نمايش اين مرز و بوم هستيم .
|